دوشنبه

شما در یک مهمانی یک دختر زیبا رو می بینین و…

از مسائل جاذبه ها و تأثیرات روانیه تبلیغات که بگذریم، در این مقاله دختر زیبا جذابه، پسر پولدار جذابه، اگر چه که واقعیت اکثر جامعه همینه، ولی ...
آی آقاقیون! اگه پولدار نیستین سراغ خانم های خوشگل نرین، آخه جاذبه ای براشون ندارین. آی خانم ها اگه (حتی به ضرب و زور جراحی هم که شده )خوشگل نیستین به آقایون آس و پاس رضایت بدین تا نترشین
;)

یکشنبه


چو بخت عرب بر عجم چیره شد ... همی بخت ساسانیان تیره شد

همان زشت شد خوب، شد خوب زشت ... شده راه دوزخ پدید از بهشت

به ایرانیان زار و گریان شدم ... ز ساسانیان نیز بریان شدم

دریغ آن سر و تاج و اورنگ و تخت ... دریغ آن بزرگی و آن فرّ و بخت

چو با تخت، منبر برابر شود ... همه نام بوبکر و عمّر شود

تبه گردد این رنجهای دراز ... نشیبی دراز است پیشش فراز

به گیتی نماند کسی را وفا ... روان و زبانها شود پر جفا

از ایران و از ترک و از تازیان ... نژادی پدید آید اندر میان

نه دهقان، همه ترک و تازی بود ... سخنها به کردار بازی بود

نه جشن و نه رامش، نه گوهر نه نام ... به کوشش ز هرگونه سازند دام

ز شیر شتر خوردن و سوسمار ... عرب را به جایی رسیده ست کار

که تاج کیان را کند آرزو ... تفو باد بر چرخ گردان، تفو

به گرد کعبه میگردی پریشان
که وی خود را در آنجا کرده پنهان
اگر در کعبه میگردد نمایان
پس بگرد! تا بگردیم…
در اینجا باده می نوشی، در آنجا خرقه می پوشی
چرا بیهوده می کوشی؟
در اینجا مردم آزاری ، در آنجا از گُنه عاری
نمی دانم چه پنداری؟
در اینجا همدم و همسایه ات در رنج و بیماری ، تو آنجا در پی یاری…
چه پنداری؟
کجا وی از تو می خواهد چنین کاری؟
چه پیغامی که جز با یک زبان گفتن نمی داند؟
چه پیغامی…
چه سلطانی که جز در خانه اش خفتن نمی داند؟
چه سلطانی…
چه دیداری که جزدینار و درهم از شما سفتن نمیداند؟
چه دیداری…
به دنبال چه میگردی که حیرانی؟
خِرد گم کرده ای شاید نمیدانی!!!
همای جان خود سیری ، که خاموشی نمی گیری
لبت را چون لبان فرخی دوزند…
تو را در آتش اندیشه ات سوزند…
هزاران فتنه انگیزند…
تو را بر سر در میخانه آویزند.

چهارشنبه

دروغ های بزرگ، آدم های کوچک

دروغ گوی بزرگ: مادر
کلمه کلید: نه، فکر میکنی
آره من فکر میکنم، و بهترین همینه
اینو وقتی (ف) میگفت خونش کثیفه [وسواسیه] و (م) میگفت: نه، فکر میکنی، یادم افتاد
مهدی سهیلی شاعر و نویسنده ایرانی درهفتم تير ماه سال ۱۳۰۳ در تهران متولد شد. نياي مادرش« اصفهاني» و نياي پدرش «تهراني» بود. وي پنج فرزند به نام هاي: سروش، سهيلا، سها، سامان و سهيل دارد. او سال ها در رادیو ایران برنامه اجرا کرد. او در زمینه نمایش نامه نویسی نیز فعالیت داشته است.وی در 18 مرداد 1366 در سن 63 سالگی در گذشت . آثار: بيا با هم بگرييم بوي بهار مي دهد بزم شاعران شاهكارهاي صائب تبريزي و كليم كاشاني شك مهتاب طلوع محمد پرواز در آسمان شعر مشاعره شعر و زندگي يك آسمان ستاره گنج غزل چشمان تو و آيينه ي اشك هزار خوشه ي عقيق كارواني از شعر باغ هاي نور لحظه ها و صحنه ها گنجواره ي سهيلي اولين غم و آخرين نگاه نگاهي در سكوت ضرب المثل هاي معروف ايران مرا صدا كن سرود قرن و عقاب
اشك مهتاب اولين مجموعه شعر اوست كه در فروردين 1347 به چاپ رسيد. آتش خشم وي زود زبانه مي كشيد و زود هم سرد مي گشت. در برابر ناملايمات صبور و همچنان شكرگذار بود.يكي از خصوصيات بارز او صراحت در گفتار بود. وي معتقد است:« حق گفتن و دشمن تراشيدن بسي بهتر است از ناحق شنيدن و دوست يافتن.» وي معتقد به خضوعِ بدون قيد و شرط را نمي پذيرفت. او مي گويد: مرا بسيار دوست صميمي و دشمن قديمي است. كه دوستان در پي تهييج من اند و دشمنان در پي ترويج من اند. كه خداوند بر عمر يكايكشان بيفزايد

خانواده های عقیم

مثل من
ار نظر اجتماعی بعضی بسیار محافظه کارند. و رفت و آمد های بیرون فامیلی بسیار کم دارند. و فرزندانشان غیر اجتماعیند. و در جفت یابی مشکل دارند.

در روزهای آخر اسفند
در نیمروز روشن
وقتی بنفشه ها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبه های کوچک چوبین جای می دهند
جوی هزار
زمزمهء درد و انتظار
در سینه می خروشد و
بر گونه ها روان
ای کاش آدمی وطنش را همچون بنفشه ها می­شد با خود ببرد هر کجا که خواست
"شفیعی کدکنی"

سه‌شنبه

با نگاهي به آينده، ‌درست آرزو كنيم

in bande khodayi ke inghadr bahale ye jayi simesh vasle, khosh be halesh